سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

شادم که مثل عده معدودی،فقط شعری برای نام نمی سازم

شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست

باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم

مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند
همه ی اهل جهان، جمله گرفتار شبند
چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم
شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند.

این چشم ها که محروم از یک نگه به یارند
بهتر که کور گردند، بگذار خون ببارند

 

آنکو قرار دارد کی داغ یار دارد؟
دعوی عشق کم کن عشّاق بی قرارند
آنانکه یاد اویند دائم به جستجویند
حتّی خزان ز هجران در موسم بهارند
قومی کنار یارند امّا زیار دورند
قومی زیار دورند امّا کنار یارند


آنانکه بی تو سوزند سوزند عالمی را
ای وای اگر بدین سوز آهی ز دل بر آرند

کاش از لطف شبی یاد ز ما می‌کردی

یاد از عاشق افتاده ز پا می‌کردی

کاش بیمار فراقت که ز پا افتاده

با نگاه ملکوتی تو دوا می‌کردی

مهدیم من که مرا گرمی بازاری نیست   

بهتر از یوسفم و هیچ خریداری نیست   

همه گویند که در حسرت دیدار من اواره ترینند  

لیک در گفته این طایفه هیچ کرداری نیست  

ای که دائم به دعایی که ببینی رخ من   

 تا که خالص نشوی با تو مرا کاری نیست

آقا این روزها…بی تو

باران هم بوی تشنگی میدهد…دلم عجیب هوای جمکران کرده است...

کپی کردن باذکر صلوات مجاز استتبسم






تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 93/11/22 | 11:21 صبح | نویسنده : هدیه یوسفی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • فیس چت